- ۶۱ نصیحت دنیا اهل دنیا را به زبان حال و بیوفایی خود را نمودن به وفا طمع دارندگان ازو
- ۶۲ بیان آنک عارف را غذاییست از نور حق کی ابیت عند ربی یطعمنی و یسقینی و قوله الجوع طعام الله یحیی به ابدان الصدیقین ای فی الجوع یصل طعامالله
- ۶۳ تفسیر اوجس فی نفسه خیفة موسی قلنا لا تخف انک انت الا علی
- ۶۴ زجر مدعی از دعوی و امر کردن او را به متابعت
- ۶۵ بقیهی نوشتن آن غلام رقعه به طلب اجری
- ۶۶ حکایت آن مداح کی از جهت ناموس شکر ممدوح میکرد و بوی اندوه و غم اندرون او و خلاقت دلق ظاهر او مینمود کی آن شکرها لافست و دروغ
- ۶۷ دریافتن طبیبان الهی امراض دین و دل را در سیمای مرید و بیگانه و لحن گفتار او و رنگ چشم او و بی این همه نیز از راه دل کی انهم جواسیس القلوب فجالسوهم بالصدق
- ۶۸ مژده دادن ابویزید از زادن ابوالحسن خرقانی قدس الله روحهما پیش از سالها و نشان صورت او سیرت او یک به یک و نوشتن تاریخنویسان آن در جهت رصد
- ۶۹ قول رسول صلی الله علیه و سلم انی لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن
- ۷۰ نقصان اجرای جان و دل صوفی از طعام الله
- ۷۱ آشفتن آن غلام از نارسیدن جواب رقعه از قبل پادشاه
- ۷۲ کژ وزیدن باد بر سلیمان علیهالسلام به سبب زلت او
- ۷۳ شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او
- ۷۴ رقعهی دیگر نوشتن آن غلام پیش شاه چون جواب آن رقعهی اول نیافت
- ۷۵ قصهی آنک کسی به کسی مشورت میکرد گفتش مشورت با دیگری کن کی من عدوی توم
- ۷۶ امیر کردن رسول علیهالسلام جوان هذیلی را بر سریهای کی در آن پیران و جنگ آزمودگان بودند
- ۷۷ اعتراض کردن معترضی بر رسول علیهالسلام بر امیر کردن آن هذیلی
- ۷۸ جواب گفتن مصطفی علیهالسلام اعتراض کننده را
- ۷۹ قصهی سبحانی ما اعظم شانی گفتن ابویزید قدس الله سره و اعتراض مریدان و جواب این مر ایشان را نه به طریق گفت زبان بلک از راه عیان
- ۸۰ بیان سبب فصاحت و بسیارگویی آن فضول به خدمت رسول علیهالسلام