هر کار که هست جز به کام تو مباد | هر خصم که هست جز به دام تو مباد | |
هر سکه که هست جز به نام تو مباد | هر خطبه که هست جز به بام تو مباد |
□
دولت همه ساله بیجلال تو مباد | همت همه ساله بیجمال تو مباد | |
هر بنده که هست بیکمال تو مباد | خورشید جهان تویی، زوال تو مباد |
□
تاریک شد از مهر دل افروزم روز | شد تیره شب، از آه جگر سوزم روز | |
شد روشنی از روز و سیاهی ز شبم | اکنون نه شبم شبست و نه روزم روز |
□
ای کرده سپاه اختران یاری تو | فخرست جهان را به جهانداری تو | |
مستند مخالفان ز هشیاری تو | بخت همه خفته شد ز بیداری تو |
□
در بندم از آن دو زلف بند اندر بند | نالانم از آن عقیق قند اندر قند | |
ای وعدهی فردای تو پیچ اندر پیچ | آخر غم هجران تو چند اندر چند |
□
مسعود جهاندار چو مسعود ملک | بنشست به حق به جای محمود ملک | |
از ملک جز این نبود مقصود ملک | کز ملک به تربیت رسد جود ملک |