پندم به چه عقل میدهد پیر | بندم بچه جرم مینهد میر | |
کز حلقهی زلف او دلم را | کس باز نیاورد بزنجیر | |
تدبیر چه سود از آنکه نتوان | آزاد شدن ز بند تقدیر | |
ما بی رخ او و نالهی زار | او با می لعل و نغمهی زیر | |
در دیده کشم بجای مژگان | گر زآنکه ز شست او بود تیر | |
بسیار ورق که درخیالش | کردیم بخون دیده تحریر | |
از دست برون شدم چه درمان | وز پای درآمدم چه تدبیر | |
هر خواب که دوش دیده بودم | جز چشم تواش نبود تعبیر | |
تا وقت سحرنگر که خواجو | نالد همه شب چو مرغ شبگیر |