تهنیت آوردن نزدیک تو
|
|
از قبل مملکت ری خطاست
|
تهنیت گیتی گویم ترا
|
|
زانکه همه گیتی چون ری تراست
|
گر چه نخواهد دل تو آن تست
|
|
هرچه بر از خاک و فرود از سماست
|
دانم و از رای تو آگه شدم
|
|
کاین ز توانگر دلی و از سخاست
|
هیچ ملک نیست در ایام تو
|
|
کان ملکی نز تو مر او را عطاست
|
خانهی بیدینان گیری همه
|
|
راست خوی تو چو خوی انبیاست
|
تو چو سلیمانی و ری چون سبا
|
|
حاجب تو آصف بن بر خیاست
|
نی نی این لفظ نیاید درست
|
|
معنی این لفظ نه بر مقتضاست
|
آصف تختی ز سبا برگرفت
|
|
تو ملکی کاو را صد چون سباست
|
معجزهی دولت تست او و باز
|
|
دولت تو معجزهی مصطفاست
|
دولت و اقبال و بقای تو باد
|
|
چندان کاین چرخ فلک را بقاست
|
گم باد از روی زمین آن کسی
|
|
کو را مهر تو ز روی ریاست
|