چون نهنگان از پی دریا کشی
|
|
ساغر کشتی نشان درخواستند
|
کوه زهره عاشقانند این چنین
|
|
کتشین دریا چنان درخواستند
|
از زکات جرعهی دریاکشان
|
|
مفلسان گنج روان درخواستند
|
جور خواران را جهان انصاف داد
|
|
کز خود انصاف جهان درخواستند
|
ساقیان نیز از پی یک بوس خشک
|
|
با زر تر نقد جان درخواستند
|
چون کناری را بها گفتیم چند
|
|
صد بهای کاویان درخواستند
|
چرخ و انجم بر طراز روز نو
|
|
کنیت شاه اخستان درخواستند
|
بوالمظفر ظل حق چون آفتاب
|
|
مالک الملک جهان در شرق و غرب
|
پند آن پیر مغان یاد آورید
|
|
بانگ مرغ زند خوان یاد آورید
|
دجله دجله تا خط بغداد جام
|
|
می دهید و از کیان یاد آورد
|
خفتگان را در صبوح آگه کنید
|
|
پیل را هندوستان یاد آورید
|
دانهی مرغ بهشتی در دهید
|
|
مرغ جان را ز آشیان یاد آورید
|
بر شما بادا که خون رز خورید
|
|
خاکیان را در میان یاد آورید
|
خوان نهید و خوانچهی مستان کنید
|
|
بیخودان را زیر خوان یادآورید
|
چون ز جرعه خاک را رنگی دهید
|
|
هم به بوئی ز آسمان یاد آورید
|
خاص را در آستین جا کردهاید
|
|
عام را بر آستان یاد آورید
|
کعبتین را گر سه شش خواهید نقش
|
|
نام رندان بر زبان یادآورید
|
دوستان تشنه لب را زیر خاک
|
|
از نسیم جرعه دان یاد آورید
|
در شبستان چون زمانی خوش بوید
|
|
از شبیخون زمان یادآورید
|
روز شادی را شب غم درقفاست
|
|
چون در این باشید از آن یاد آورید
|