سر چو آه عاشقان برکرد صبح
|
|
عطر آتش زای برکرد صبح
|
از شرار آه مشتاقان دل
|
|
آتش عنبرفشان برکرد صبح
|
بر قوارهی ماه سحری کرد چرخ
|
|
تا سر از خواب گران برکرد صبح
|
تا کند سیمین قواره در زمین
|
|
سر ز جیب آسمان برکرد صبح
|
خواب چشم ساقیان بست آشکار
|
|
دود رنگین کز نهان برکرد صبح
|
ز آتشی کافتاد از حراق شب
|
|
شمع در صحرای جان برکرد صبح
|
چون قراسنقر گریزان شد به راه
|
|
آق سنقر دیدبان برکرد صبح
|
چون به دست چپ طراز چرخ دید
|
|
نقش والفجرش برکرد صبح
|
کشتی زر هم کنون آمد پدید
|
|
کانک آنک بادبان برکرد صبح
|
جام را گنج فریدون خون بهاست
|
|
چون درفش کاویان برکرد صبح
|
از پی نوروز تا در جل کشند
|
|
زین به گلگون جهان برکرد صبح
|
گوئی اینک بر دژ زرین روس
|
|
رایت شاه اخستان برکرد صبح
|
عنصر اقبال و جان مملکت
|
|
گوهر تایید کان مملکت
|