| چو عبدالباقی آن خان فلک قدر | که روی اوست چون گل زیب این باغ | |
| جوانبختی که باغ دولت اوست | بود گر خوشتر از خلد برین باغ | |
| به قمصر داد فرمان تا بسازند | یکی دلکش مقام دلنشین باغ | |
| به فرمانش بنا کردند باغی | که چون آن نیست در روی زمین باغ | |
| نه باغی بل بهشتی زیبد آری | چنان زیبا جوانی را چنین باغ | |
| از آنش باغ عشرت جز همین باغ | که نبود جای عشرت جز همین باغ | |
| غرض چون سبز و خرم گشت دادش | لقب دهقان گردون بهترین باغ | |
| پی تاریخ سالش کلک هاتف | رقم زد (سبز بادا دایم این باغ) |