گرامیترین یاری از دوستان | که روشن روان است و صاحب نظر | |
به تزویج محبوبهای میل کرد | که سترش عفاف است و زیبش هنر | |
چو با یکدیگر خوش درآمیختند | دو دلبند مانند شیر و شکر | |
به هاتف خرد بهر تاریخ گفت | بگو خیر بینند از یکدیکر |
گرامیترین یاری از دوستان | که روشن روان است و صاحب نظر | |
به تزویج محبوبهای میل کرد | که سترش عفاف است و زیبش هنر | |
چو با یکدیگر خوش درآمیختند | دو دلبند مانند شیر و شکر | |
به هاتف خرد بهر تاریخ گفت | بگو خیر بینند از یکدیکر |