- ۱ سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را
- ۲ به گردون میرسد فریاد یارب یاربم شبها
- ۳ جوانی بگذرد یارب به کام دل جوانی را
- ۴ جان به جانان کی رسد جانان کجا و جان کجا
- ۵ تو ای وحشی غزال و هر قدم از من رمیدنها
- ۶ به بزمم دوش یار آمد به همراه رقیب اما
- ۷ جان و دلم از عشقت ناشاد و حزین بادا
- ۸ ناقهی آن محمل نشین چون راند از منزل مرا
- ۹ گل خواهد کرد از گل ما
- ۱۰ نوید آمدن یار دلستان مرا
- ۱۱ به قصد کوی تو بیرحم عاشقان ز وطنها
- ۱۲ روز وصلم به تن آرام نباشد جان را
- ۱۳ مهی کز دوریش در خاک خواهم کرد جا امشب
- ۱۴ بوده است یار بی من اگر دوش با رقیب
- ۱۵ شب وصل است و با دلبر مرا لب بر لب است امشب
- ۱۶ چون شیشهی دل نه از ستم آسمان پر است
- ۱۷ قاصد به خاک بر سر کویش فتاده کیست
- ۱۸ ز غمزه، چشم تو یک تیر در کمان نگذاشت
- ۱۹ هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست
- ۲۰ حرف غمت از دهان ما جست