- ۲۴۱ ای فراق تو یار دیرینه
- ۲۴۲ بیکار دلی باشد کو را نبود دردی
- ۲۴۳ ای چهرهی زیبای تو رشک بتان آذری
- ۲۴۴ بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خمی
- ۲۴۵ نفسی که با نگاری گذرد به شادمانی
- ۲۴۶ نو بهار است و گل و موسم عید ای ساقی
- ۲۴۷ آمد بهار و سرو برآراست قامتی
- ۲۴۸ تو می روی و به نظارهی تو چشم جهانی
- ۲۴۹ بت من بت پرست را چه زنی
- ۲۵۰ چو کار جهان نیست جز بیوفایی
- ۲۵۱ ای بر سر خوبان جهان سر چشمت
- ۲۵۲ خشخاش که آرایش حلواش کنند
- ۲۵۳ ای باد که از کوی وفا میآیی
- ۲۵۴ عشق آمد و گرد فتنه بر جایم ریخت
- ۲۵۵ دی دلبر من که سر فرازی میکرد
- ۲۵۶ تا کی به زبان طاعت و اندر دل جام
- ۲۵۷ ایزد که به زلفت شکن و تاب نهاد
- ۲۵۸ آن لاله و گل که بوستان ساخت همه
- ۲۵۹ ای صوفی سیمی به صفائی نرسی
- ۲۶۰ بی معرفی سخن مسلسل چکنم