یافتههای ۱ تا ۲۰ از ۲۹ یافته
- ۱
نسبتش دل بتیر آرش کرد
- ۲
ترک جان گوی و دل به دست آرش
- ۳
ببخشا و از چاه حرمان بر آرش | به بازار محشر، مکن شرمسارش | برون آرش از خجلت رو سیاهی
- ۴
بزرگان که از تخم آرش بدند ... چو آرش که بد نامدار سترگ
- ۵
به عور گفتم درجه به جو برون آرش
- ۶
به هیبت بر آرش کز او برخوری
- ۷
ور نداری بو در آرش در سخن
- ۸
سرم از راه شد، به راه آرش | دست من گیر و در پناه آرش
- ۹
تیر آرش ز عبهر اندازد
- ۱۰
کی آرش دوم و دگر کی پشین
- ۱۱
چارمین جلدست آرش در نظام
- ۱۲
به گرد خیمهی روحانیون فرود آرش
- ۱۳
آرش اگر بدیدی تیر و کمانت را
- ۱۴
هرچه خواهد دل در آرش در میان
- ۱۵
اول و آخر در آرش در نظر
- ۱۶
گر از تخم کی آرش و کی پشین ... به خان کی آرش همان نیز هست
- ۱۷
گر با تو خصم آرش بود هم جفت او آتش بود
- ۱۸
خرد از دام تو بگریخته، باز آرش
- ۱۹
گویند که بود تیر آرش
- ۲۰
نزدیک من آرش از ره دور