ز خاک کوی تو هر خار سوسنی است مرا | به زیر زلف تو هر موی مسکنی است مرا | |
برای آنکه ز غیر تو چشم بردوزم | به جای هر مژه بر چشم سوزنی است مرا | |
ز بسکه بر سر کوی تو اشک ریختهام | ز لعل در بر هر سنگ دامنی است مرا | |
فلک موافقت من کبود درپوشید | چو دید کز تو بهر لحظه شیونی است مرا | |
از آن زمان که ز تو لاف دوستی زدهام | بهر کجا که رفیقی است دشمنی است مرا | |
هر آنکه آب من از دیده زیر کاه تو دید | یقین شناخت که بر باد خرمنی است مرا | |
به دام عشق تو درماندهام چو خاقانی | اگر نه بام فلک خوش نشیمنی است مرا |