در تحریص بر کم راندن شهوت و احتیاط در توالد و تناسل

شیر شیرویه چون حرام افتاد خنجرش را پدر نیام افتاد
هر ستم کز چنین پسر باشد همه در گردن پدر باشد
او ز خود در عذاب و خلق از وی پدرش را دعای بد در پی
زو چه رنجی که دسترنج تو خورد گرگ پرورده‌ای چه خواهد کرد؟
به خطا از پسر برنجیدی زانکه آب خطا تو سنجیدی
قند تلخی فزود، داده‌ی تست بره گرگی نمود، زاده‌ی تست
پنبه کشتی، طمع به ماش مدار جو بکاری، عدس نیارد بار
آنکه او را تو زشت کاشته‌ای خوبی از وی چه چشم داشته‌ای؟
تخم بد در زمین شوره چه سود؟ در سپیدی سیاهی آرد دود
جو و گندم چو بر خطا ندهد آدمی هم جزین عطا ندهد
باید اندیشه هم به دادن شیر که ز خامیست آن گشادن شیر
شیر بد خلق تخم شر باشد شیر بدکاره خود بتر باشد
تو که گر خانه‌ای نهی بنیاد مزد مزدور جویی و استاد
پس به دست آوری زمینی سخت آجر و سنگ و خشت و خاک و درخت
ساعتی خوبتر برانگیزی وانگهی خشت و گل فرو ریزی
چو به کاخی که میکنی از گل بار این جمله می‌نهی بر دل
در اساس نتیجه و فرزند آلت و اختیار بد مپسند
ورنه فرزند خانه کن باشد رنج جان و بلای تن باشد