- ۶۱ معشوقه از آن ظریفتر نیست
- ۶۲ جام می پر کن که بی جام میم انجام نیست
- ۶۳ جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست
- ۶۴ عشق رخ تو بابت هر مختصری نیست
- ۶۵ کار دل باز ای نگارینا ز بازی در گذشت
- ۶۶ سرگران از چشم دلبر دوش چون بر ما گذشت
- ۶۷ زینهاد این یادگار از دست رفت
- ۶۸ عشق ازین معشوقگان بی وفا دل بر گرفت
- ۶۹ هر آن روزی که باشم در خرابات
- ۷۰ تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات
- ۷۱ چه خواهی کرد قرایی و طامات
- ۷۲ نخواهم من طریق و راه طامات
- ۷۳ گل به باغ آمده تقصیر چراست
- ۷۴ ای مستان خیزید که هنگام صبوحست
- ۷۵ رازی ز ازل در دل عشاق نهانست
- ۷۶ راه فقرست ای برادر فاقه در وی رفتنست
- ۷۷ دوش رفتم به سر کوی به نظارهی دوست
- ۷۸ اندر دل من عشق تو نور یقینست
- ۷۹ شور در شهر فگند آن بت زنارپرست
- ۸۰ در کوی ما که مسکن خوبان سعتریست