چو یک چند بگذشت بر شاه روز

حصاری شدند آن سپه در یمن خروش آمد از کودک و مرد و زن
بیاورد شاپور چندان سپاه که بر مور و بر پشه بربست راه
ورا با سپاهش به دژ در بیافت در جنگ و راه گریزش نیافت
شب و روز یک ماهشان جنگ بود سپه را به دژ بر علف تنگ بود