ازین شش رباعی که کلکم نگاشت | برای جلوس خدیو جهان | |
هزار و صد بیست تاریخ از او | قدم زد برون هشت افزون بران | |
بدین سان که از هر دو مصرع زنند | بهم خالداران دم از اقتران | |
دگر سادگان پس گروه نخست | ثباتی و بر عکس آن همچنان | |
چه شد زین چهار اقتران در عدد | هزار و صد و چار مطلب عیان | |
ز هر مصرعی نیز به روی فزود | یکی از تواریخ معجز بیان |