سبب نظم کتاب

گذشته هفت و ده از هفتصد سال ز هجرت ناگهان در ماه شوال
رسولی با هزاران لطف و احسان رسید از خدمت اهل خراسان
بزرگی کاندر آنجا هست مشهور به انواع هنر چون چشمه‌ی هور
جهان را سور و جان را نور اعنی امام سالکان سید حسینی
همه اهل خراسان از که و مه در این عصر از همه گفتند او به
نبشته نامه‌ای در باب معنی فرستاده بر ارباب معنی
در آنجا مشکلی چند از عبارت ز مشکلهای اصحاب اشارت
به نظم آورده و پرسیده یک یک جهانی معنی اندر لفظ اندک
ز اهل دانش و ارباب معنی سالی دارم اندر باب معنی
ز اسرار حقیقت مشکلی چند بگویم در حضور هر خردمند
نخست از فکر خویشم در تحیر چه چیز است آنکه گویندش تفکر
چه بود آغاز فکرت را نشانی سرانجام تفکر را چه خوانی
کدامین فکر ما را شرط راه است چرا گه طاعت و گاهی گناه است
که باشم من مرا از من خبر کن چه معنی دارد اندر خود سفر کن
مسافر چون بود رهرو کدام است که را گویم که او مرد تمام است
که شد بر سر وحدت واقف آخر شناسای چه آمد عارف آخر
اگر معروف و عارف ذات پاک است چه سودا بر سر این مشت خاک است
کدامین نقطه را جوش است انا الحق چه گویی، هرزه بود آن یا محقق
چرا مخلوق را گویند واصل سلوک و سیر او چون گشت حاصل
وصال ممکن و واجب به هم چیست حدیث قرب و بعد و بیش و کم چیست