این کار هر آینه نه بازیست
|
|
این خور بچه گل کنند پنهان
|
زرست به نام هر خلیفه
|
|
سیمست به ضرب خان و خاقان
|
بینام رضا همیشه بینام
|
|
بیشان رضا همیشه بیشان
|
با نفس تنی که راست باشد
|
|
چون خور که بتابد از گریبان
|
بر دین خدا و شرع احمد
|
|
بر جمله ز کافر و مسلمان
|
چون او بود از رسول نایب
|
|
چون او سزد از خدای احسان
|
ای مامون کرده با تو پیوند
|
|
وی ایزد بسته با تو پیمان
|
ای پیوندت گسسته پیوند
|
|
و آن پیمانت گرفته دامان
|
از بهر تو شکل شیر مسند
|
|
درنده شده به چنگ و دندان
|
آنرا که ز پیش تخت مامون
|
|
برهان تو خوانده بود بهتان
|
یا درد جحود منکرش را
|
|
اقرار دو شیر ساخت درمان
|
از معتبران اهل قبله
|
|
وز معتمدان دین دیان
|
کس نیست که نیست از تو راضی
|
|
کس نیست که هست بر تو غضبان
|
اندر پدرت وصی احمد
|
|
بیتیست مرا به حسب امکان
|
تضمین کنم اندرین قصیده
|
|
کین بیت فرو گذاشت نتوان
|
ای کین تو کفر و مهرت ایمان
|
|
پیدا به تو کافر از مسلمان
|
در دامن مهر تو زدم دست
|
|
تا کفر نگیردم گریبان
|
اندر ملک امان علی راست
|
|
دل در غم غربت تو بریان
|