ای به خور مشغول دایم چون نبات

هر زمان بتر شود حال رمه چون بودش از گرسنه گرگان رعات
گر بخواهد ایزد از عباسیان کشتگان آل احمد را دیات
وای بومسلم که مر سفاح را او برون آورد از آن بی‌در کلات
من ز لذت ها بشستم دست خویش راست چون بگذشتم از آب فرات
بر امید آنکه یابم روز حشر بر صراط از آتش دوزخ برات