در مدح فضل بن محمد حسینی

شهب همچو افکنده از نور نیزه و یا چون ز چرخی فروهشته حبلی
سپردم بدین ناقه چونین قفاری چو دانا که یازد به جدی ز هزلی
چو سهلی بریدم رسیدم به وعری چو وعری بریدم رسیدم به سهلی
بر امید دیدار استاد فاضل چراغ هدایات و نور تجلی
همش کنیت نیک و هم نام فرخ همش نام پیغمبر رب اعلی
یکی نامداری که از پشت آدم نیامد به افضال او هیچ فضلی