بزن ای ترک آهو چشم آهو از سر تیری
|
|
که باغ و راغ و کوه و دشت پر ماهست و پرشعری
|
یکی چون خیمهی خاقان، دوم چون خرگه خاتون
|
|
سیم چون حجرهی قیصر، چهارم قبهی کسری
|
گل زرد و گل خیری وبید وباد شبگیری
|
|
ز فردوس آمدند امروز سبحانالذی اسری
|
یکی چون دو رخ وامق، دوم چون دو لب عذرا
|
|
سیم چون گیسوی مریم، چهارم چون دم عیسی
|
بنالد مرغ با خوشی، ببالد مورد با کشی
|
|
بگرید ابر با معنی، بخندد برق بیمعنی
|
یکی چون عاشق بیدل، دوم چون جعد معشوقه
|
|
سیم چون مژهی مجنون، چهارم چون لب لیلی
|
گهی بلبل زند بر زیر و گه صلصل زند بر بم
|
|
گهی قمری کند از بر، گهی ساری کند املی
|
یکی مقصورهی عتاب و دیگر چامهی دعبل
|
|
سه دیگر مخلص اخطل، چهارم مقطع اعشی
|
زبان و اقحوان و ارغوان و ضیمران نو
|
|
جهان گشته ست از خوشی بسان لات و العزی
|
یکی چون زمردین بیرم، دوم چون بسدین مجمر
|
|
سیم چون مرمرین افسر، چهارم عنبرین مدری
|
گل زرد و گل دورو، گل سرخ و گل نسرین
|
|
ز درد و داغ دادستند ما را خط استغنی
|
یکی چون روی بیماران، دوم چون روی میخواران
|
|
سیم چون دست با حنی چهارم دست بیحنی
|
به زیر گل زند چنگی، به زیر سروبن نایی
|
|
به زیر یاسمین عروة، به زیر نسترن عفری
|
یکی«نی بر سرکسری»، دوم «نی بر سر شیشم»
|
|
سه دیگر پردهی سرکش، چهارم پردهی لیلی
|
حمام و فاخته بر شاخ و تز و قمری اندر گل
|
|
همیخوانند اشعار و همیگویند یا لهفی
|
یکی چون بشربن خازم، دوم چون عمر و بویحیی
|
|
سیم چون اعشی همدان، چهار نهشل حری
|
نوای قمری، و طوطی، که: با رودست و میبرسر
|
|
نشید بلبل و صلصل: «قفانبک» و «من ذکری»
|
یکی چون معبد مطرب، دوم چون زلزل رازی
|
|
سیم چون ستی زرین، چهارم چون علی مکی
|
چو طوبی گشت شاخ بید و شاخ سرو و نوژ و گل
|
|
نشسته ارغنونسازان به زیر سایهی طوبی
|
یکی چون چتر زنگاری،دوم چون سبز عماری
|
|
سیم چون قامت حوری، چهارم نامهی مانی
|