گفتار در آغاز داستان و چگونگی عشق

نه با کس حرف گفتی نه شنفتی وگر گفتی عتاب آلوده گفتی
به رنجش رفتن پرویز از آن کاخ بر او اهل حرم را داشت گستاخ
به آن گستاخ گویان سرایی نبودش هیچ میل آشنایی
جدایی را بهانه ساز می‌کرد به هر حرفی عتاب آغاز می‌کرد
زبانش زخم خنجر داشت در زیر چه خنجر ، زخم زهر آلوده شمشیر
کسی کالوده‌ی زخمی‌ست جانش همیشه زهر بارد از زبانش