گفتار در چگونگی عشق

ازین آتش دل آن را که داغیست اگر توفان شود او را فراغیست
کسی کش نیست این آتش فسرده‌ست سراپا گر همه جانست مرده‌ست
اگر سد آب حیوان خورده باشی چو عشقی در تو نبود مرده باشی
مدار زندگی بر چیست برعشق رخ پایندگی در کیست در عشق
ز خود بگسل ولی زنهار زنهار به عشق آویز و عشق از دست مگذار
به عین عشق آنکو دیده‌ور شد همه عیب جهان پیشش هنر شد
هنر سنجی کند سنجیده‌ی عشق نبیند عیب هرگز دیده‌ی عشق