گهی از مهر یاد عاشق شیدا کند یا رب | چو شیدایی ببیند هیچ یاد ما کند یا رب | |
گرفتم کان مسافر نامه سوی من روان سازد | چسان قاصد من گمنام را پیدا کند یا رب | |
به آه و نالهی شبها اسیرم کرد و فارغ شد | چرا با تیره روز خود کسی اینها کند یا رب | |
به بازار جنون افتاد وحشی بی سر زلفش | بد افتادست کارش، ترک این سودا کند یا رب |