عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت | که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت | |
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش | هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت | |
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست | همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت | |
سر تسلیم من و خشت در میکدهها | مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت | |
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل | تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت | |
نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس | پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت | |
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی | یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت |