| بیش از این از ملک هر سالی مرا | خردهای از هر کناری آمدی | |
| در وثاقم نان خشک و ترهای | در میان بودی چو یاری آمدی | |
| گه گهی هم باده حاضر میشدی | گر ندیمی یا نگاری آمدی | |
| نیست در دستم کنون از خشک و تر | زآنچه وقتی در کناری آمدی | |
| غیر من در خانهام چیزی نماند | هم نماندی گر به کاری آمدی |