بیمن معدلت پادشاه بنده نواز
|
|
بهشت روی زمین است خطهی شیراز
|
فلک مهابت خورشید رای کیوان قدر
|
|
ستاره جیش مخالف کش و موافق ساز
|
جهانگشای جوانبخت شیخ ابواسحاق
|
|
زهی ز جملهی شاهان و خسروان ممتاز
|
مسیر تیغ تو با سرعت قضا همراه
|
|
صریر کلک تو با حکمت قدر همراز
|
سماک حکم ترا چاکریست نیزه گذار
|
|
شهاب امر ترا بندهایست تیرانداز
|
در این حدیقهی زنگار نسر طایر چرخ
|
|
به بوی ریزهی خوان تو میکند پرواز
|
فراز تخت چو تو شاه کامکار ندید
|
|
سپهر اگرچه بسی گشت در نشیب و فراز
|
به عهد عدل تو جز نی نمیکند ناله
|
|
ز دست حادثه جز دف نمیکند آواز
|
خدایگانا از جنس بندگان چو خدای
|
|
تو بینیازی و ما را به حضرت تو نیاز
|
کسی که روی بدین دولت آستان دارد
|
|
در سعادت و دولت شود برویش باز
|
جهان پناها بیچاره را بدین کشور
|
|
صدای صیت شما میکشد ز راه دراز
|
مرا به حضرت اعلی همین وسیله بسست
|
|
که من غریبم و شاه جهان غریب نواز
|
به صدق ناطقه از جان ودل زند آمین
|
|
چو بنده ورد دعای شما کند آغاز
|
همیشه تا که نباشد سپهر را آرام
|
|
مدام تا که نباشد خدای را انباز
|
در تو قبلهی حاجات اهل عالم باد
|
|
چنانکه کعبهی اسلام قبلهگاه نماز
|