حکایت رخت از آفتاب میشنوم
|
|
حدیث لعل لبت از شراب میشنوم
|
ز آب چشمه هر آن ماجرا که میرانم
|
|
ز چشم خویش یکایک جواب میشنوم
|
کسی که نسخهی خط تو میکند تحریر
|
|
ز خامهاش نفس مشک ناب میشنوم
|
شبی که نرگس میگون بخواب میبینم
|
|
ز چشم مست تو تعبیر خواب میشنوم
|
ز حسرت گل رویت چو اشک میریزم
|
|
ز آب دیده نسیم گلاب میشنوم
|
چنان بچشمهی نوشت تعطشی دارم
|
|
که مست میشوم ار نام آب میشنوم
|
فروغ خاطر خویش از شراب مییابم
|
|
نوای نغمهی دعد از رباب میشنوم
|
حدیث ذره اگر روشنت نمیگردد
|
|
ز من بپرس که از آفتاب میشنوم
|
گهی کز آتش دل آه میزند خواجو
|
|
در آن نفس همه بوی کباب میشنوم
|