ترک من گوئی که بازش خاطر نخجیر بود
|
|
کابرویش چاچی کمان و نوک مژگان تیر بود
|
گه ز چین زلف او صد شور در چین میفتاد
|
|
گه ز چشم جادوش صد فتنه در کشمیر بود
|
دوش ترکی تیغ زن را مست میدیدیم بخواب
|
|
چون بدیدم چشم شوخ دلبرم تعبیر بود
|
غنچه در مهد زمرد در تبسم بود و باز
|
|
بلبل شب خیز کارش نالهی شبگیر بود
|
چنگ در زنجیر زلفش چون زدم دیوانهوار
|
|
زیر هر مویش دلی دیوانه در زنجیر بود
|
نقش میبستم کزو یکباره دامن در کشم
|
|
لیکن از شوقم سرشک دیده دامنگیر بود
|
پیر دیرم دوش میگفت ای جوانان بنگرید
|
|
کاین جوان خسته خاطر در محبت پیر بود
|
گفتم از قیدش بدانائی برون آیم ولیک
|
|
آنچنان تدبیر کردم وینچنین تقدیر بود
|
بامدادان چون برآمد ماه بی مهرم ببام
|
|
زیر بامش کار خواجو نالههای زیر بود
|