عابدی که پس از سالها عبادت به نوای مرغی دل خوش کرده بود

گلخنست این جمله‌ی دنیای دون قصر تو چندست ازین گلخن کنون
قصر تو گر خلد جنت آمدست با اجل زندان محنت آمدست
گر نبودی مرگ را بر خلق دست لایق افتادی درین منزل نشست