ای حسن تو آب زندگانی | تدبیر وصال ما تو دانی | |
از دیده برون مشو که نوری | وز بنده جدا مشو که جانی | |
ما با تو چو تیر راست گشتیم | با ما تو هنوز چون کمانی | |
پرسی تو ز من که عاشقی چیست | روزی که چو من شوی بدانی | |
زنهار مشو تو در خرابات | هرچند قلندر جهانی | |
شطرنج مباز با ملوکان | شهمات شوی و ره ندانی | |
عطار سخن چنین همی گفت | روح است غذای مرد فانی |