پیلی به پنج ماه شود فربی | کان پنج ماه باشد تابستان | |
من پنج مه جدا نتوانم بود | از درگه مبارک تو زینسان | |
یک روز خدمت تو مرا خوشتر | از بیست ساله مملکت عمان | |
پیش سرای پردهی تو خواهم | همچون فلان نشسته و چون بهمان | |
من چون ز درگه تو جدا مانم | چه مر مرا ولایت و چه زندان | |
تا مورد سبز باشد چون زمرد | تا لاله سرخ باشد چون مرجان | |
تا نرگس اندر آید با کانون | تا سوسن اندر آید با نیسان | |
شادان زی و به کام رس و برخور | از عمر خویش و از دو لب جانان | |
کاین دولت برادر تو باشد | تا روز حشر بسته به تو پیمان |