سخاوت و کرمش را پدید نیست قیاس | فضایل و هنرش را پدید نیست شمار | |
ز نامور پدر آموختهست فضل و هنر | چنانکه از گهر آموختهست شیر شکار | |
همیشه تا دل آزادمرد جای وفاست | چنانکه هست صدف جای لل شهوار | |
امیر عالم عادل به کام خویش زیاد | ز بخت شاد و ز ملک و ز عمر برخوردار | |
گهی به تیغ ستانندهی فراخ جهان | گهی به تیر گشایندهی بلند حصار | |
نصیب او طرب و عیش زین مبارک عید | نصیب دشمن او، ویل و وای و نالهی زار |