مو به مو دام فریب دل دانای منی
|
|
پای تا سر پی تسخیر سراپای منی
|
من همان روز که چشمان تو دیدم گفتم
|
|
که ز مژگان سیه فتنهی فردای منی
|
می خورم زهر به شیرینی شکر تا تو
|
|
بت شیرین دهن و شوخ و شکرخای منی
|
من و شور تو که از سلسلهی زلف بلند
|
|
همه جا سلسله دار دل شیدای منی
|
با سر زلف پراکنده بیا در مجمع
|
|
تا بدانند که سرمایهی سودای منی
|
چشم بد دور که از صف زده مژگان سیه
|
|
رهزن دانش و غارتگر کالای منی
|
گفتم از عشق تو رسوای جهانم تا چند
|
|
گفت رسوای منی تا به تماشای منی
|
سر جنگ است تو را همه عشاق مگر
|
|
دست پروردهی دارای صف آرای منی
|
زاده عبدالله فرزانه فروغی که به بحر
|
|
گوید اندوختهی طبع گوهر زای منی
|
نیکبختی که بدو خسرو خاور گوید
|
|
که منم چاکر دیرین و تو مولای منی
|