ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو
|
|
اهل نظر نشانهی تیر نگاه تو
|
دانی کدام سال سرآید به فرخی
|
|
سالی که بگذرد به رخ هم چو ماه تو
|
من آشنات دانم و تو غیر خوانیم
|
|
فریاد از یقین من و اشتباه تو
|
یک ره پس از هلاک به خاکم گذار کن
|
|
ای خون من به روز جزا عذرخواه تو
|
این است اگر قرار تو در حق عاشقان
|
|
ترسم به هیچ نامه نگنجد گناه تو
|
سر سبز گشت باغ رخت از بهار خط
|
|
یعنی فزود مهر دلم از گناه تو
|
یارب چه خسروی که به یک جنبش نظر
|
|
تسخیر کرد هر دو جهان را سپاه تو
|
هر گه به صد کرشمه پری وار بگذری
|
|
بر چشم خود فرشته کشد خاک راه تو
|
تا جلوهی تو دید فروغی به چشم دل
|
|
بیرون نرفت جان وی از جلوهگاه تو
|