یوسفی از برادران گم شد
|
|
آفتاب از میان انجم شد
|
ای سلیمان بیار نوحهی نوح
|
|
که پری از میان مردم شد
|
گوهری گم شد از خزانهی ما
|
|
چه ز ما کز همه جهان گم شد
|
عیسی دوم آمده به زمین
|
|
باز بر اسمان چارم شد
|
موکب شهسوار خوبان رفت
|
|
لاشهی صبر ما دمادم شد
|
عالم از زخم مار فرقت او
|
|
دست بر سر زنان چو کژدم شد
|
نه سپهر از برای مرثیتش
|
|
ده زبان چون درخت گندم شد
|
در شبستان مرگ شد ز آن پیش
|
|
که به بستان به صد تنعم شد
|
تا کی از هجر او تظلم ما
|
|
عمر ما در سر تظلم شد
|
شو ترحم فرست خاقانی
|
|
خاصه کو عالم ترحم شد
|
دیده از شرم بر جهان نگماشت
|
|
هم ندیده جهان گذشت و گذاشت
|