ای روز پیکران به مه چارده شبه
|
|
ناخن چو ماه یک شبه ده ده برآورید
|
سرهای ناخن از رخ و رخ از سرشک گرم
|
|
چون نقش بر زر و چو زر از گه برآورید
|
اندر سه دست ندبه زنان بر سر دو پای
|
|
شیون به بام و باغ خورنگه برآورید
|
خرگاه عیش در شکنید و به تف آه
|
|
ترکانه آتش از در خرگه برآورید
|
گر خون کنید خاک به اشک روان رواست
|
|
کاین خاک خوابگاه منوچهر پادشاست
|
کو آن سپه کشیدن و توران شکستنش
|
|
یال یلان و گردن گردان شکستنش
|
ز آب سنان بر آن نی چون شاخ خیزران
|
|
بازار آتل ونی خزران شکستنش
|
ز آن هندی چو آینهی چین به چین و هند
|
|
رایات رای و قدر قدرخان شکستنش
|
کو آن خراج ری ز عراق آوریدنش
|
|
کو آن مصاف غز به خراسان شکستنش
|
کو رای کعبه کردن و قندیل زر زدن
|
|
و آن زور دست مجلس و میدان شکستنش
|
نقش طراز خامهی توفیق بستنش
|
|
مهر سجل نامهی خذلان شکستنش
|
از نیزه طاق ابروی گردون گشادنش
|
|
وز حمله کرسی سر کیوان شکستنش
|
چون خور بر اسب قلهی سنجان برآمدن
|
|
از نعل قله قلة ثهلان شکستنش
|
از خنجر دو رویه سه کشور گرفتنش
|
|
وز برچخ سه پایه دو سلطان شکستنش
|
نی آتش از شهاب و نه قاروره از فلک
|
|
از آب تیغ لشکر شیطان شکستنش
|
بازارگان عیش و ز جام بدخش جرم
|
|
بازارگان جرم و بدخشان شکستنش
|
در حجلهی طرب ز پری پیکران چین
|
|
ناموس نوعروس سلیمان شکستنش
|
بر لعلشان ز گاز نهادن هزار مهر
|
|
وز گاز مهر صفوت ایشان شکستنش
|
زینسان هزار کام دل و آرزوی جان
|
|
در چشم و دل بماندن و در جان شکستنش
|
در خانه رایتش ملک الموت چون شکست
|
|
سودی نداشت رایت خصمان شکستنش
|