بس بس از دانه مرغ خواهم خورد | مرغ مالنگ و باسمانه خورم | |
یک دکانی فقاع اگر یابم | بهدل شربت سه گانه خورم | |
شربت مرد از آن دل سنگین | چون شراب از دل چمانه خورم | |
فقعیکاری از دکان غمش | همچو تریاک از خزانه خورم | |
زان فقاعی که سنت عمر است | رافضی نیستم چرا نخورم |
□
منکوب طبعم آوخ و منکوس طالعم | بر عالم سبک سر از آن سر گران بوم | |
من کوب بخت بینم و منکوب از آن زیم | من کوس فضل کوبم، منکوس از آن بوم |