سگ سگ است راچه بیاغالندش
|
|
کاستخوان خوارهی شیر اجم است
|
باد در سبلت نااهل مدم
|
|
گرچه نااهل خریدار دم است
|
تو غرورش دهی او چیره شود
|
|
ظن برد کو نه رهی، ابنعم است
|
بیش بر جای خدم ننشیند
|
|
ایمه مخدوم چه جای خدم است
|
کهتر از فر مهان نامور است
|
|
بیدق از خدمت شه محتشم است
|
هر فروتر به بزرگی است عزیز
|
|
هر پیمبر به خدا محترم است
|
مهتر ار چه بزند بنوازد
|
|
که یکی لا و هزارش نعم است
|
گه کند تندی و گه بخشش از آنک
|
|
بحر تند است و گهربخش هم است
|
مهتر آن به که درشت است نه نرم
|
|
که درشتی صفت فحل رم است
|
خارپشت است کم آزار و درشت
|
|
مار نرم است و سراپای سم است
|
از درشتی است سفن قائم تیغ
|
|
که بر او تکیهگه روستم است
|
آب نرم است ولی خائن طبع
|
|
ساده رنگ است ولی پیچ و خم است
|
سنگ در عین درشتی است امین
|
|
لاجرم گاه محک گه حکم است
|
آب را سنگ است اندر بر از آنک
|
|
سنگ را بچهی خور در شکم است
|
جملةالامر سری را ز سفینه
|
|
فرق کن کاین ملک است آن حشم است
|
غصه مفزای سران را به ستیز
|
|
خاصه کانفاس سران مغتنم است
|
بیسران را سر و گردن مفراز
|
|
برمزن دوش که ما را چه غم است
|
پس مگو کایمه همه آدمیاند
|
|
آدمی هست که شیطان شیم است
|
در بزرگی جسدشان منگر
|
|
که دل خرد بزرگ از همم است
|
از خلال ملکان فرق بکن
|
|
تا عصا کان ز شبان غنم است
|