عدل است و بس کلید در هشتم بهشت
|
|
کز عدل بر گشادن این در نکوتر است
|
عدل است و دین دوگانه ز یک مادر آمده
|
|
فهرست ملک ازین دو برادر نکوتر است
|
هرجا که عدل سایه کند رخت دین بنه
|
|
کاین سایبان ز طوبی اخضر نکوتر است
|
هرجا که عدل خیمه زند کوس دین بزن
|
|
کاین نوبتی ز چرخ مدور نکوتر است
|
هر که از تف سموم بیابان ظلم جست
|
|
عدلش سقای برکهی کوثر نکوتر است
|
سر سامی است عالم و عدل است نضج او
|
|
نضج از دوای عافیت آور نکوتر است
|
تاریخ کیقباد نخواندی که در سیر
|
|
عدلش ز فضل عاطفه گستر نکوتر است
|
احکام کسروی نشنیدی که در سمر
|
|
عدلش ز عقل مملکه پرور نکوتر است
|
افسانه شد حدیث فریدون و بیوراسب
|
|
زآن هر دوان کدام به مخبر نکوتر است
|
این داد کرد و آن ستم آورد عاقبت
|
|
هم حال دادگر ز ستمگر نکوتر است
|
امروز عدل بر در مختار دان و بس
|
|
ایدر طلب که این طلب ایدر نکوتر است
|
کسری و جعفری است که یک قطره همتش
|
|
از هفت بحر کسری و جعفر نکوتر است
|
از خواجهی زمین و درت هفتم آسمان
|
|
در سایهی تو چارم کشور نکوتر است
|
از خواجگی چه فخر تو را کز کمال قدر
|
|
هر حاجبت ز خواجهی سنجر نکوتر است
|
شهباز ملکی و ز پی نامه بردنت
|
|
سیمرغ در محل کبوتر نکوتر است
|
آذین باغ دولت و هارون درگهت
|
|
از قصر قیصریه و قیصر نکوتر است
|
ای حیدر زمانه به کلک چو ذوالفقار
|
|
نام فلک به صدر تو قنبر نکوتر است
|
خاقانیی که نایب حسان مصطفی است
|
|
مداح بارگاه تو حیدر نکوتر است
|
جاندار تو رضای حق است و دعای خلق
|
|
کاین دو ز صد سریت لشکر نکوتر است
|
در ناف عالمی دل ما جای مهر توست
|
|
جای ملک میان معسکر نکوتر است
|