سوگند نامه و مدح رضی الدین ابونصر نظام الملک وزیر شروان شاه

مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب کزین رواق طنینی که می‌رود دریاب
زبان مرغان خواهی طنین چرخ شنو در سلیمان جویی به صدر خواجه شتاب
رواق چرخ همه پر صدای روحانی است در آن صدا همه صیت وزیر عرش جناب
نظام کشور پنجم اجل رضی الدین رضای ثانی ابونصر بوتراب رکاب
علی دلی که به ملک یزیدیان قلمش همان کند که به دین ذوالفقار نصرت یاب
فلک به پیش رکاب وزیر هارون رای نطاق بسته به هارونی آید اینت عجاب
ستاره بین که فلک را جلاجل کمر است که بر کمرگه هارون جلاجل است صواب
زهی به دست فلک ظل چو آفتاب رحیم زهی به کلک زحل سر چو مشتری وهاب
زکات دست تو توفیر سورة الانفال سفیر جان تو عنوان سورة الاحزاب
دو دست و کلک تودیدم که در تمامی جود دو قله‌اند ولیکن سه قبله‌ی طلاب
به جان عاقله‌ی کائنات یعنی تو که کائنات قشور اند و حضرت تو لباب
ولی و خصم تو مخصوص جنت و سقرند که این ندای قد افلح شنود و آن قدخاب
ملک صفات وزیرا ملک نشان صدرا به توست قلب من ابریز سلب من ایجاب
به صدر شاه رساندند ناقلان که فلان گذاشت طاعت این پادشاه رق رقاب
خلاص بود و کنون قلب شد ز سکه بگشت مزور آمد و خائن چو سکه‌ی قلاب
میان تهی و سر و بن یکی است از همه روی چو شکل خاتم و چون حرف میم در همه باب
به عز عز مهیمن به حق حق مهین به جان جان پیمبر به سر سر کتاب
به مهر خاتم دل در اصابع الرحمن به مهر خاتم وحی از مطالع الاعراب
به مکتب جبروت و به علم القرآن به مبدء ملکوت و به مبدء الارباب
به خط احسن تقویم و آخرین تحویل به آفتاب هویت به چارم اسطرلاب