صبح چون جیب آسمان بگشاد
|
|
هاتف صبحدم زبان بگشاد
|
پر فرو کوفت مرغ صبحدمی
|
|
دم او خواب پاسبان بگشاد
|
نفس عاشقان و نالهی کوس
|
|
نفخهی صور در دهان بگشاد
|
چشمهی دل فسرده بود مرا
|
|
ز آتش صبح درزمان بگشاد
|
دل من بیمیانجی از پی صبح
|
|
کیسهها داشت از میان بگشاد
|
صبح بیمنت از برای دلم
|
|
نافهها داشت رایگان بگشاد
|
ریزش ابر صبحگاهی دید
|
|
طبع من چون صدف دهان بگشاد
|
دعوت عاشقانه میکردم
|
|
بخت درهای آسمان بگشاد
|
الصبوح الصبوح میگفتم
|
|
عشق خمخانهی روان بگشاد
|
الرفیق الرفیق میراندم
|
|
رصد غیب راه جان بگشاد
|
شاهد دل درآمد از در من
|
|
بند لعل از شکرستان بگشاد
|
گه به لبها ز آتش جگرم
|
|
آب حیوان به امتحان بگشاد
|
گه به دندان ز رشتهی جانم
|
|
گرهی غم یکان یکان بگشاد
|
گفت خاقانیا تو ز آن منی
|
|
این بگفت، آفتاب ران بگشاد
|