عمر گذراندن زلیخا در مفارقت یوسف

به سر می‌برد از این سان روزگاری به ره می‌داشت چشم‌انتظاری
بیا جامی! که همت برگماریم ز کنعان ماه کنعان را بیاریم
زلیخا با دلی امیدوارست نظر بر شاهراه انتظارست
ز حد بگذشت درد انتظارش دوابخشی کنیم از وصل یارش