«شعر در نفس خویشتن بد نیست»
|
|
پیش اهل دل این سخن رد نیست
|
«نالهی من ز خست شرکاست»
|
|
تن چو نالام ز شر ایشان کاست
|
پیش از این فاضلان شعر شعار
|
|
کسب کردی فضایل بسیار
|
مستمر بر مکارم اخلاق
|
|
مشتهر در مجامع آفاق
|
همه را دل ز همت عالی
|
|
از قناعت پر، از طمع خالی
|
وه کز ایشان بجز فسانه نماند
|
|
جز سخن هیچ در میانه نماند
|
لفظ شاعر اگر چه مختصرست
|
|
جامع صد هزار شین و شرست
|
نیست یک خلق و سیرت مذموم
|
|
که نگردد ازین لقب مفهوم
|
شاعری گرچه دلپذیرم نیست
|
|
طرفه حالی کز آن گزیرم نیست
|
میکنم عیب شعر و، میگویم!
|
|
میزنم طعن مشک و، میبویم!
|
طعنه بر شعر، هم به شعر زنم
|
|
قیمت و قدر آن ، بدو شکنم
|
چکنم؟ در سرشت من اینست!
|
|
وز ازل سرنوشت من اینست!
|