ای دل ریش مرا با لب تو حق نمک | حق نگه دار که من میروم الله معک | |
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس | ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک | |
در خلوص منت ار هست شکی تجربه کن | کس عیار زر خالص نشناسد چو محک | |
گفته بودی که شوم مست و دو بوست بدهم | وعده از حد بشد و ما نه دو دیدیم و نه یک | |
بگشا پسته خندان و شکرریزی کن | خلق را از دهن خویش مینداز به شک | |
چرخ برهم زنم ار غیر مرادم گردد | من نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک | |
چون بر حافظ خویشش نگذاری باری | ای رقیب از بر او یک دو قدم دورترک |