من چه گویم جفا و جنگ ترا؟

من چه گویم جفا و جنگ ترا؟ جرم رهوار و عذر لنگ ترا؟
ز دل و جان نشانه ساخته‌ام ناوک چشم شوخ شنگ ترا
ای نوازش کم و بهانه فراخ لب لعل و دهان تنگ ترا
صلح را خود ببین که ما چه کنیم؟ که به جان می‌خریم جنگ ترا
دل بدزدی و زود بگریزی ما بدانسته‌ایم ننگ ترا
رنگ خوبان ز لوح فکر بشست اوحدی، تا بدید رنگ ترا