دست در دامن رنگین بهاری نزدم | ناخنی بر دل گلزار چو خاری نزدم | |
شبنمی نیست درین باغ به محرومی من | که دلم خون شد و بر لاله عذاری نزدم | |
ساختم چون خیس گرداب به سرگردانی | دست چون موج به دامان کناری نزدم | |
در شکست دل من چرخ چرا میکوشد؟ | سنگ بر شیشهی پیمانه گساری نزدم | |
گشت خرج کف افسوس حنای خونم | بوسه بر پای بلورین نگاری نزدم | |
به چه تقصیر زرم قسمت آتش گردید؟ | خنده چون گل به تهیدستی خاری نزدم | |
گر چه چون شانه دو صد زخم نمایان خوردم | دست صائب به سر زلف نگاری نزدم |