عرقفشانی آن گلعذار را دریاب | ستارهریزی صبح بهار را دریاب | |
درون خانه خزان و بهار یکرنگ است | ز خویش خیمه برون زن، بهار را دریاب | |
ز گاهوارهی تسلیم کن سفینهی خویش | میان بحر حضور کنار را دریاب | |
ز فیض صبح مشو غافل ای سیاه درون | صفای این نفس بی غبار را دریاب | |
عقیق در دهن تشنه کار آب کند | به وعدهای جگر داغدار را دریاب | |
تو کز شراب حقیقت هزار خم داری | به یک پیاله من خاکسار را دریاب |