کنون سبزه را خفته در زیر سایه | در آغوش گل بین و در بر شکوفه | |
جهان آنچنان شد که هر جا که باشد | کند مست پیوسته قی بر شکوفه | |
چو آوازهی روی آن سرو گل رخ | بگیرد همی هفت کشور شکوفه | |
به بستان درآی و ببین بامدادان | به یاد گل روی دلبر شکوفه | |
سهی سرو باغ جمال آن نگاری | که از حسن باغیست یکسر شکوفه ... |