تو ای یوسف مصر دولت نگویی | بشیری به محزون کنعان فرستم؟ | |
تنی را که رنجی است راحت نمایم | دلی را که دردی است درمان فرستم | |
سوی سیف فرغانی آن مخلص خود | چو دانا خطابی به نادان فرستم | |
بمن گر سخن از پی آن فرستی | که تا من سخن در خور آن فرستم | |
صف لشکر من ندارد سواری | که با رستم او را به میدان فرستم | |
من از همت تو چو آنجا رسیدم | که بار فصاحت به سحبان فرستم، | |
به منشور سلطان ولایت گرفتم | خراج ولایت به سلطان فرستم |